بیان مسئله
در این تحقیق می خواهیم بررسی علل افت تحصیلی را بنویسیم که موجب است افت تحصیلی از مواردی مانند سهل انگاری دانش آموز نسبت به درس یا انتخاب کردن رشته ای که مورد نظر خودشان نبوده دوستان ناباب نامهربانی در خانواده... باشد. و برای جلوگیری این مشکلات باید دانش آموز تلاش و کوشش خود و اعتماد به نفس و تشخیص خوب از بد را هم بدهد زیرا با تشخیص خوب از بد می تواند دوستی برای خود انتخاب کند که بر او نیز اثر مثبت می گذارد و مهربانی در خانواده باید صورت گیرد تا فرزند دچار افسردگی نشود.
علت و هدف انتخاب موضوع تحقیق
علت و هدف انتخاب موضوع این بوده است که افراد بتوانند با مشکلاتی که می تواند افت تحصیلی را در آنها ایجاد کند آگاه باشند و بتوانند در هنگامی که افت تحصیلی در آنها اتفاق می افتد با آنها مقابله کرده و پیروز و موفق شوند.
ضرورت و اهمیت موضوع تحقیق
ضرورت و اهمیت این تحقیق این بود که بتوانیم اطلاعاتی بیشتر و بهتر و جدیدتر از این تحقیق را دریافت کرده و توانسته با این تحقیق اطلاعاتی را نیز در اختیار افراد قرار داده تا در به افت تحصیلی مواجع نشوند.
چکیده
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و اختلال افسردگی عمده (MDD) اغلب اوقات همزمان با هم و بعد از تجارب آسیب زا بروز می کند و در بهم ریختگی های عصبی نیز، در فاکتور حافظه کلامی و عملکرد اجرایی نقش مشترک دارند. به هر صورت، تلاش مختصری در ارزیابی منظم نقش تشخیص MDD همراه، در مطالعات عصب شناختی در مورد افرادی با عارضه PTSD، صورت گرفته است.
هدف: هدف این تحقیق، بررسی کاستی های عصب شناختی در بیماران PTSD همراه با و یا بدون MDD می باشد. ما فرض را بر این گذاشتیم که بیماران PTSD با MDD همراه (PTSD+MDD) به طور مشخص، کارایی پایین تری در حافظه کلامی و عملکردهای اجرایی نسبت به بیماران PTSD بدون MDD همراه (PTSD-MDD) از خود نشان می دهند.
روش: بیماران شرکت کننده در این تحقیق شامل 140 نفر بیمار سر پایی می باشد که یک نشانه از اختلال PTSD را بعد از بروز یک سانحه ساده آسیب زا داشته اند و در گروه کنترل، در انواع مختلف درمان شرکت کرده اند.
داده های پایه عصب روانشناسی (اعصاب و روان) ، بیماران با (PTSD+MDD (n=84 و بیمارانی با (PTSD-MDD (n=56 را با هم مقایسه کرده است.
نتایج: بیماران PTSD+MDD دارای کاستی های حافظه کلامی شدیدتر، در یادگیری و بازیابی کلمات، نسبت به بیماران با عارضه PTSD هستند. هیچ تفاوتی میان دو گروه در یادآوری یک پاراگراف منسجم، تشخیص و تغییر میزان توجه و تداخل های شناختی وجود ندارد.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که، بروز MDD همراه، با مشخصه های عصبی با آسیب دیدگی بیشتر، ارتباط دارد البته در این بین تفاوت هایی در مورد فاکتور حافظه کلامی و نه در مورد فاکتور عملکردهای اجرایی وجود دارد. از نقطه نظر بالینی، آگاهی نسبت به عملکردهای مشخص حافظه کلامی در افرادی با PTSD و MDD همراه محدودتر می باشد و می تواند با نتایج درمانی ضایعه روحی، که عمدتا بردرمان روانی متمرکز است، مرتبط باشد.
کلمات کلیدی: عصب شناختی، شناختی، PTSD، اختلال افسردگی
چکیده
هدف: این طرح با هدف تعیین تفاوت بین تیپ A و B از نظر میزان افسردگی انجام گرفت.
روش: مطالعه حاضر با روش علی – مقلیسه ای و به صورت مقطعی در مهر ماه 1386 انجام شد. داده های این مطالعه از 276 نفر که با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شده بودند جمع آوری شد. این پاسخگویان به سؤالات پرسشنامه (SDG) و (SABAT) پاسخ دادند.
نتایج: نتایج تفاوت معنا داری را بین تیپ A و B از نظر میزان افسردگی نشان داد. در واقع میانگین افسردگی تیپ A بالاتر از میانگین افسردگی تیپ B بود.
بحث: نتایج تحقیق حاضر تأیید کننده نظریات ارائه شده در باب افسردگی است و تأیید کننده اینکه افراد دارای تیپ A بیشتر از افراد تیپ B در معرض افسردگی قرار می گیرند.
در میان افرادی که به خاطر مشکلات روان شناختی به کلینیک ها مراجعه می کنند، افراد افسرده بیش از دیگران هستند. این در حالی است که برخی تحقیقات نشان می دهند که 6 تا 19 درصد از کسانی نیز که برای حل مشکلات شان در پی کمک نیستند افراد افسرده هستند (ساراسون و ساراسون، ترجمه نجاریان، اصغری مقدم و دهقانی، 1377). از این رو افسردگی در سراسر جهان نه تنها به عنوان یک اختلال شایع روان پزشکی، بلکه به مثابه یک مشکل اجتماعی و ملی که سالیانه میلیون ها دلار هزینه بر دوش جامعه تحمیل می کند ارزیابی می شود. وجود برخی از عوامل نظیر، وراثت وابسته به جنس و تفاوت های هورمونی به عنوان دلایل شیوع فراوان تر افسردگی در بین زنان عنوان شده اند.
مقدمه
سلامت روانی به نحوه تفکر، احساس و عمل اشخاص بستگی دارد. به طور کلی افرادی که از سلامت روانی برخوردار هستند، نسبت به زندگی نگرش مثبت دارند. آماده برخورد با مشکلات زندگی هستند. در مورد خود و دیگران احساس خوبی دارند. در محیط کار و روابطشان مسئولیت پذیر می باشند. زیرا وقتی از سلامت روانی برخوردار باشیم انتظار بهترین چیزها را در زندگی داریم و آماده برخورد با هر حادثه ای هستیم. ممکن است این سوال در ذهن شما پیش آید که چرا باید در مورد سلامت روانی بدانیم؟ بدون تأمل می توان گفت ما با آموختن ویژگی های سلامت روانی بهتر می توانیم به روح و روان متعادل و شاد دست یابیم. سلامت روانی در بسیاری از موارد مانند سلامت جسمی است و باید به آن توجه کافی داشت. بسیاری از مردم برخی اوقات احساس افسردگی می کنند همان طور که بسیاری از آن ها دچار سرماخوردگی می شوند. از همین رو، نمی توان از همه ناراحتی های روحی جلوگیری کرد، همان طور که از بروز همه بیماری های جسمی نیز نمی توان ایمن بود. سلامت روانی و جسمی هر دو برای خوشبختی انسان ضروری اند. رسیدن به سلامت روانی به هیچ وجه تصادفی نیست، نیل به این هدف با صرف زمان و زحمت محقق می شود. همچنین نباید فراموش کرد که اعتماد به نفس، کلید سلامت روانی است. وقتی که اعتماد به نفس بالا باشد از زندگی رضایت دارید، هدف های زندگی را مشخص می کنید و به آنها می رسید، برای حل مشکلات به خود اتکا می کنید، روابط سالم و قوی ایجاد می نمائید، ناملایمات و پستی و بلندی های زندگی را می پذیرید. بر عکس هنگامی که اعتماد به نفس پایین باشد احساس می کنید زندگی از کنترل شما خارج شده است و استرس برایتان طااقت فرساست. در انتظار شکست هستید و نهایتا شکست می خورید و از مشکلات زندگی فرار می نمائید. برای رسیدن به تعادل روحی می توانید «اعتمادبه نفس» خود را بسازید. راه صد ساله را در یک شب نمی توان پیمود ولی شما با پشتکار می توانید به نتیجه برسید. برای این منظور تمایل به پیشرفت داشته باشید.