خلاصه
به نظر می رسد که صورت وضعیت در موفقیت کسب و کار بسیار مهم می باشد. این مقاله به بررسی ارتباط بین صورت وضعیت کیفی (بر مبنای شرایط سهامداران، بخش ها، و تامین اهداف) و عملکرد های مالی می پردازد. یافته های ما نشان می دهد که عوامل در صورت وضعیت ها شرکت در ارتباط با عملکرد شرکت نمی باشد. صورت وضعیت ها شامل اصطلاحاتی می باشند که بسیاری از افرادی آن را به عنوان قواعد اساسی کسب و کار به شمار می آورند که دارای ارتباط مثبتی با عملکرد های مالی می باشند: که در ارتباط با کارکنان بوده، و مسئول جوامعی می باشد که شما در آن به کسب و کار می پردازید، که تاکیدی و ارتباطی با نظام ارزش های شما دارد.
مقدمه
برای سال ها، نشریه های تخصصی و علمی تاکیدی بر روی عملکرد و ارزش صورت وضعیت های عمومی تعریف شده مشخص داشته اند. اگر چه هنوز هم پیچیده می باشدف صورت وضعیت های عمومی ارزشمند و مفید بوده و اینکه چه محتوایی، این صورت وضعیت ها را کارامد می کنند. مسلما، شرکت ها نیاز به توسعه استراتژی و ایجاد اهداف و مقاصد مشخصی دارند. اما مزیت خلاصه سازی یا تبلیغ استراتژی شرکت در صورت وضعیت هاکاملا درک نشده است.
در واقع، دلایلی وجود دارد که داشتن صورت وضعیت نمی تواند بر روی عملکرد مال شرکت تاثیر چندانی داشته باشد. هیچ تمایز عمده ای در بررسی های دیوید در مقایسه با متغیر های مالی در مورد شرکت هایی با صورت وضعیت یا بدون صورت وضعیت، یافت نشده است
روابط متناقص بین اندازه گیری عملکردهای مالی و وجود صورت وضعیت های رسمی مالی توسط بارت و باتز مطرح شد. بررسی های دیگر دلایل محدود و متضادی را در رابطه با صورت وضعیت های مربوط به متغیر های مالی نشان می دهند.
اگرچه دلایل کمی وجود دارد که داشتن یک صورت وضعیت می تواند در ارتباط با عملکرد های مالی باشد، بعضی از عناصر مربوط به چنین مواردی مهم در نظر گرفته شده اند. اظهارات مربوط به چنین مواردی یکی از سه جنبه زیر را در نظر می گیرند. اولین مورد مربوط به سهامداران می باشد.
چکیده
واژه «دارایی» در حسابداری و کسب و کار به معنای منابع اقتصادی کنترل شده است که توسط یک واحد اقتصادی مستقل و در نتیجه مبادلات و قراردادهایی که در گذشته صورت گرفته و یا مزایای اقتصادی قراردادهای آتی بدست می آید.
ویژگی های دارایی
دارایی ها سه ویژگی مهم دارند:
آنها سود شرکت را که مستلزم داشتن ظرفیت مناسب، کار غیر گروهی و یا ترکیب آن با دیگر دارائی های شرکت، در مورد سود جهت یافته واحدهای تجاری، مشارکت مستقیم یا غیر مستقیم برای شبکه جریانهای نقدینگی آتی در مورد سازمانهای بدون بازدهی برای ارائه خدمات مورد نیاز ترسیم می کنند.
یک واحد تجاری مستقل، دارائی ها را در رساندن به سود دهی کنترل نماید
یک معامله یا قرارداد باعث می شود که حق کنترل سودی که در گذشته بدست آمده است به شرکت داده شود.
در مفهوم اصطلاح حسابداری مالی دستیابی به سود هی از لحاظ قانونی امکان پذیر می باشد و برای اینکه یک منبع مالی به عنوان دارایی محسوب شود کنترل این سود هی لازم نیست. مشروط به اینکه واحد اقتصادی مورد نظر بتواند کاربرد آن را توسط ابزار دیگری کنترل نماید.
درک این مطلب که در مفهوم حسابرسی «دارایی«به عنوان ملک محسوب نمی شود بسیار مهم است. در حسابداری مالکیت با اصطلاح «حق مالی» توصیف شده است (اصطلاح مربوط حقوق صاحبان سهام را نگاه کنید). دارایی برابر با حقوق مالی به اضافه بدهی هااست. معادله حسابداری مربوط به دارایی ها، بدهی هاو حق مالی به صورت زیر است.
چکیده
در این مقاله، بر اساس تئوری هزینه مبادله و از دیدگاه مشتری، به بررسی ارتباط بین رفتار اخلاقی فروش یک فروشنده، مزایای ادراک شده مشتری از اعتماد، و رضایت مشتری می پردازد تا بدین وسیله مشخص سازدمشتری به چه کسی وفادار است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با در نظر گرفتن هزینه مبادله، مزایای اعتماد مشتری که از رفتار فروش اخلاقی فروشنده ادراک شده عاملی حیاتی است که رضایت مشتری و وفاداری او را تحت تأثیر قرار می دهد. رضایت مشتری نیز به طور قابل توجهی بر روی وفاداری او به فروشنده تأثیر مستقیم دارد، اما دارای اثر مستقیم قابل توجهی بر وفاداری اش به شرکت نیست یافته ها نشان می دهند که فروشنده نقشی کلیدی در حفظ وفاداری مشتری به شرکت ایفا می کند.
کلیدواژه ها: رفتار فروش اخلاقی، مزیت اعتماد، رضایت مشتری، وفاداری مشتری
مقدمه
در محیط رقابتی امروز، یکی از مهمترین اهدافی که بازاریابان خدماتی می بایست در جهت دستیابی به آن تلاش کنند، به دست آوردن، حفظ و بالا بردن سهم بازار فعلی شان و در مرتبهبالاتر، حفظ وفاداری مشتریان به منظور ایجاد مزیت رقابتی پایدار از طریق تلاش های بازاریابی است. بنابراین از لحاظ مدیریتبازاریابی، اطمینان از وفاداری مشتری و کسب سود حاصل از افزایش عمر مشتری بسیار حائز اهمیت است. به خصوص در حوزه خدمات، وفاداری مشتری به عنوان یکی از مهم ترین فاکتورها در عملیات کسب و کار شناخته می شود.
در خدمات، مبادلات عموماً از طریق تعامل بین مشتری و فروشنده انجام شده، و در نتیجه فروشنده به عنوان یک کانال اصلی برای برقراری ارتباط با مشتریان در نظر گرفته می شود. با این حال، چنین رابطه ای ممکن است توسط رفتارهای نادرست و غیرقابل اعتماد فروشنده تخریب گردد (کلی و اسکین، 1992). رفتار فروش غیراخلاقی ممکن است رضایت مشتری و اعتماد وی را دچار آسیب کند. نارضایتی و بی اعتمادی مشتریان را وادار می کند دست به اقداماتی برای محافظت از خود بزنند و وفاداری مشتری از دست خواهد رفت. مطالعات قبلی در این زمینه، عمدتاً روی ادراکات سرپرست فروش از رفتار فروش اخلاقی فروشنده در شرکت متمرکز شده است (به عنوان مثال، رمزی و همکاران. استروت، 2002). در مقابل، از دیدگاه مشتری، درک فروش اخلاقی فروشنده برای مشتریان دارای اهمیت است، اینکه قصدشان از حفظ ارتباط با فروشنده چیست و چه نوع رفتار خریدی را به دنبال خواهد داشت. شرکتهای خدمات هنوز تا رسیدن به توسعه و درک این موضوع راه دارند. تعداد کمی مطالعات مرتبط با این وجود دارد.
خلاصه
عصر اقتصاد دانشی امروز با دوره های حیات کوتاه محصولات، نیازهای متغیر مشتریان و فرآیند های کسب و کار پیچیده شناخته می شود، به گونه ای که مدیریت دانش (Knowledge Management یا KM) به عنوان عنصری کلیدی در گسترش محصولات جدید محسوب می گردد. در این مقاله، تعامل میان پنج حوزه فعالیت مختلف در KM را به تفصیل مورد بحث قرار می دهیم. پس از آن، مفهومی نوین از گسترش محصولات جدید به صورت الکترونیکی (E-NPD) را ارائه خواهیم نمود. E-NPD عبارت است از نقطه همگرایی ارتباطات مشتریان، فرآیند کسب و کاری، کاربرد های سازمانی فناوری اطلاعات، و سامانه های مدیریت دانش که برای ادامه سیر خلاقیت در سازمان از طریق مدل های کسب و کار جدید در محیط اقتصادی دانش پایه ضروری است. در این مقاله، بر پایه یک مطالعه موردی در محیط صنعتی فناورانه، نشان خواهیم داد که همگرایی KM و گسترش محصولات جدید به صورت قابل توجهی کارایی بهتری در گسترش محوصلات جدید ایجاد کرده و به تبع آن توانسته باعث موفقیت محصولات جدید شود. در این زمینه، با توضیح ساختار E-NPD می توانیم بهبود قابل توجه NPD را با بهره گیری از KM نتیجه گیری کنیم.
با وجود رقابت فزاینده در محیط اقتصادی که جهانی، سازمان های موفق باید بتوانند بنیاد دانشی خود را گسترش دهند و مهارت های جدیدی را ایجاد کنند. سازمان هایی که نتوانند این هدف را برآورده سازنند از رقابت عقب خواهند ماند. تاریخ نشان می دهد که سازمان های پیشرو در یک نسل به ندرت در نسل های آینده نیز می توانند پیشرو باشند. سازمان ها برای نگه داری مزیت رقابتی کنونی خود باید بر روی گرایش کلی مشتریان، سازمان های شبکه محور، سازمان مجازی و چابک و سازمان دانش محور حفظ کنند. تمامی این مفاهیم به مدیریت دانش (KM) مرتبط اند. در دهه گذشته، پیشرفت سریع فناوری، تغییر نیازهای مشتریان باعث کاهش طول عمر محصولات و یکپارچه سازی بازارهای جهانی شده که چالشی بزرگ برای فرآیند های NPD به وجود آورده است. مدیریت دانش در حوزه کسب و کار پاسخ های خوبی پس داده است اما همگرایی آن با گسترش محصولات جدید کم تر مورد بررسی و بحث قرار گرفته است.