چکیده
به نظر می رسد که صورت وضعیت در موفقیت کسب و کار بسیار مهم می باشد. این مقاله به بررسی ارتباط بین صورت وضعیت کیفی (بر مبنای شرایط سهامداران، بخش ها، و تامین اهداف) و عملکردهای مالی می پردازد. یافته های ما نشان می دهد که عوامل در صورت وضعیت ها شرکت در ارتباط با عملکرد شرکت نمی باشد. صورت وضعیت ها شامل اصطلاحاتی می باشند که بسیاری از افرادی آن را به عنوان قواعد اساسی کسب و کار به شمار می آورند که دارای ارتباط مثبتی با عملکرد های مالی می باشند: که در ارتباط با کارکنان بوده، و مسئول جوامعی می باشد که شما در آن به کسب و کار می پردازید، که تاکیدی و ارتباطی با نظام ارزش های شما دارد.
مقدمه
برای سال ها، نشریه های تخصصی و علمی تاکیدی بر روی عملکرد و ارزش صورت وضعیت های عمومی تعریف شده مشخص داشته اند. اگر چه هنوز هم پیچیده می باشدف صورت وضعیت های عمومی ارزشمند و مفید بوده و اینکه چه محتوایی، این صورت وضعیت ها را کارامد می کنند. مسلما، شرکت ها نیاز به توسعه استراتژی و ایجاد اهداف و مقاصد مشخصی دارند. اما مزیت خلاصه سازی یا تبلیغ استراتژی شرکت در صورت وضعیت هاکاملا درک نشده است. در واقع، دلایلی وجود دارد که داشتن صورت وضعیت نمی تواند بر روی عملکرد مال شرکت تاثیر چندانی داشته باشد. هیچ تمایز عمده ای در بررسی های دیوید در مقایسه با متغیر های مالی در مورد شرکت هایی با صورت وضعیت یا بدون صورت وضعیت، یافت نشده است. روابط متناقص بین اندازه گیری عملکردهای مالی و وجود صورت وضعیت های رسمی مالی توسط بارت و باتز مطرح شد. بررسی های دیگر دلایل محدود و متضادی را در رابطه با صورت وضعیت های مربوط به متغیر های مالی نشان می دهند. اگرچه دلایل کمی وجود دارد که داشتن یک صورت وضعیت می تواند در ارتباط با عملکرد های مالی باشد، بعضی از عناصر مربوط به چنین مواردی مهم در نظر گرفته شده اند. اظهارات مربوط به چنین مواردی یکی از سه جنبه زیر را در نظر می گیرند. اولین مورد مربوط به سهامداران می باشد.
خلاصه
این مقاله با هدف تشریح فرایندهای ساخت سیستم های هوش کسب و کار (BI) صورت گرفته است . نویسندگان این مقاله با درنظرگرفتن ویژگی های سیستم های هوش کسب و کار، متدولوژی ویژه ای را برای ایجاد و به کارگیری این گونه سیستم ها در سازمان پیشنهاد کرده اند. این بررسی ها بر اهداف و سطوح کارکردی هوش کسب و کار در سازمان ها تمرکز دارد. از اینرو در این شرایط، رویکردی که در حین ایجاد و پیاده سازی هوش کسب و کار مورد استفاده قرار گرفته است دو مرحله اصلی را در برمی گیرد که از یک تقابل نسبت به یکدیگر برخوردارند، یعنی ایجاد سیستم هوش کسب و کار و به کارگیری هوش کسب و کار. بخش گسترده ای از این مقاله متوجه هدف ها و وظایفی است که برای ایجاد و پیاده سازی هوش کسب و کار مورد نظر است.
مقدمه
واقعیت اجتماعی- اقتصادی سازمانهای امروز، آنها را ملزم به جستجوی ابزارهایی برای تسهیل فرایند کسب اثربخش داده ها، پردازش و تحلیل وسیع آنها از منابع مختلف و پراکنده کرده است تا براساس آن پایه ای را برای کشف دانش جدید بنا کنند.
برای سالیان متمادی، سیستم های اطلاعات مدیریت (MIS) ، سازمانها را در انجام وظایف مختلفشان مورد حمایت قرار داده اند؛ هر چند، امروزه به سیستم های اطلاعاتی، توجه کمی می شود.
بخشی از پروپوزال
- تعریف مساله و بیان سؤالهای اصلی تحقیق:
فناوریهای نوین با سرعتی سرسام آور در حال پیشرفت هستند، به طوری که جوامع به صورت عام و بازار به صورت خاص با شتابی وصف ناپذیر به دنبال ترفندهایی می گردند که بقایشان را در این عرصه آشفته و متلاطم تضمین کنند. سازمانها باید بپذیرند که فلسفه حیاتشان تغییر کرده است و دیگر زنده بودن به معنای رسیدن به وضعیت سوددهی مداوم نمی تواند باشد و باید به دنبال رقابت و ابزار آن باشند، چرا که امروزه کمتر شرکتی در این عرصه به صورت سنتی و به دور از قواعد جدید بازی کسب و کار می کند و برای اینکه بتوان پا به پای رقبا باقی ماند یا شاید بسختی و با مهارت بسیار بتوان یک قدم از آنها پیش گرفت، می بایست به قواعد جدید بازی کاملا مسلط بود تا شاید روزی بتوان خود یک قاعده جدید انگاشت. بنابراین تسلط بر فناوریهای جدیدی مانند هوش سازمانی در کسب و کارها یک الزام وضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی می شود. هوش سازمانی یعنی داشتن دانشی فراگیر از تمام عواملی که بر سازمان تأثیر می گذارند. هوش سازمانی به شما کمک می کند تا به نقاط ضعف سازمان خود پی برده و نقاط قوت خود را مستحکم تر کنید. در سازمان شما همه مدیران و تصمیم گیران، دسترسی فوری به همه اطلاعات را خواهند داشت و می توانند از آنها استفاده کنند. سیستم های اطلاعات مدیریت تنها در سطح تئوریک رشد کردند و هرگز نتوانستند در عمل پاسخگوی نیاز سازمانها باشند. از طرفی گسترش فناوریهای نوین اطلاعاتی، خدمات و عملکرد سازمانها را متحول کرده و هر روز بر دامنه و عمق این تحولات افزوده است (براتی، 1380). در هر سازمان افزون بر منبع عظیم و خلاق انسانی هوشمند، عوامل دیگری نیز در فرایند عملکرد ساز مانها نقشی موثر ایفا می کنند. «کارل آلبرخت» برای موفقیت در یک کسب و کار سازمان به داشتن عامل انسانی هوشمند، تیمهای هوشمند و سازمانهای هوشمند اشاره می کند. آلبرخت برای پاسخگویی و جلوگیری از کند ذهنی گروهی، از عنوان هوش سازمانی استفاده می کند. از سوی دیگر آلبرخت بیان می دارد که وقتی افراد باهوش در یک سازمان استخدام می شوند، تمایل به کند ذهنی دسته جمعی یا حماقت گروهی پیدا می کنند. هر کدام از این افراد می خواهند رو به بالا تفویض شوند و به سطح ریاست برسند از این رو اغلب به صورت انفرادی عمل می کنند. آلبرخت در مقابل کند ذهنی، از واژه هوش سازمانی استفاده می کند و مدل هوش سازمانی را شامل هفت مولفه زیر می داند:
دسته: مقالات ترجمه شده
حجم فایل: 127 کیلوبایت
تعداد صفحه: 13
سیستمهای مدیریت کارمند و بافتهای سازمانی: رویکرد اکولوژی جمعیت
چکیده:
- هدف: هدف از این مقاله ایجاد مدلی تئوریک از ویژگیها و عوامل تعیینکنندهی شکلهای مختلف مدیریت کارمند: مدیریت ساده، مدیریت پرسنل و مدیریت منابع انسانی می باشد.
- رویکرد؛ روششناسی، طراحی: این مقاله براساس کاری در رابطه با مدیریت منابع انسانی از طریق یکپارچهسازی مدیریت انتقادی، اکولوژی جمعیت و روابط صنعتی و به منظور توسعه مدلی مفهومی از خصوصیت مدیریت کارمند و عوامل تعیینکنندهاش میباشد.
- نتایج: این چارچوب، گامی حائز اهمیت به سوی تفکر دربارهی عوامل تعیینکننده و خصوصیت سیستمهای مدیریت کارمند ارائه میدهد.
-کاربردهای عملی: یک نوعشناسی از 6 شکل مدیریت کارمند در هر دو بافت متحد و غیرمتحد ایجاد شده است. این مقاله تجدیدنظری به رویکرد جهانی HRM محسوب میشود و دیدگاهی از فنون مدیریت کارمند و عوامل تعیینکنندهاش ارائه میدهد.
- ارزش، اصالت: با وجود قانونمندی ادبیات HRM، بحث اندکی در باب نقش بافت در تحت تأثیر قراردادن ویژگی HRM یا مدیریت کارمند در کل وجود دارد. این مقاله به دنبال جستجوی چگونگی تأثیرگذاری بافت سازمانی بر خصوصیات مدیریت کارمند به واسطهی تئوری اکولوژی جمعیت، میباشد.
واژگان کلیدی: مدیریت منابع انسانی، روابط کارمند، عوامل موفقیت قطعی (انتقادی) ، توسعه کسب و کار.
قیمت: 11,500 تومان
مقاله مدیریت، انواع مدیریت و اهداف آن
بحث مدیریت امروژه نقش مهمی را در اداره شغل، کسب و کار، موسسه، سازمان و زندگی ما بازی میکند. این مدیریت می تواند از مسائل روزمره شروع شده تا به سطوح بالای ریاستی و مدیریتی در اجتماع برسد. لذا نقش مهم مدیریت را می توان در همه بخش های زندگی مشاهده نمود. هرگاه یک سازمان یا مجموعه به درستی مدیریت نشوند، هرچقدر هم که اعضای نخبه و کارآمدی داشته باشد در آخر با مشکل مواجه شده و نمی توانند مسیر درست را بپیمایند. در این مقاله ما شما را با تعریف مدیریت، انواع مدیریت و اهداف آن آشنا خواهیم کرد.