دسته: مدیریت
حجم فایل: 31 کیلوبایت
تعداد صفحه: 49
چکیده
“بهرهوری” مفهوم غریب و آشنائی نیست. کثرت مباحث و اظهار نظرهای پیرامون آن نیز اندک نیست اما نکتهای که در اکثر قریب به اتفاق آن نادر و کمیاب است روشهای نیل به آن و چگونگی ارتقاء شاخصهای آن است.
“بهرهوری” واژهای زیبا و کیفی است که مخالفی ندارد اما همواره معلول یک دسته متغیرهای مداخلهگر است که روشنائی آن را کدر میکند عواملی چون پایین بودن سطح کیفی انجام امور، ناکارآمد بودن ساختار، ضعف نظامهای مدیریتی، فقدان شایسته سالاری در مدیریت، فقدان بسترهای فرهنگ مناسب برای اجرای طرحهای مرتبط با بهرهوری، نارضایتی شغلی کارکنان، فقدان ثبات شغلی مدیران و کارکنان، فقدان اعتماد میان مدیران و کارکنان، نبود ساختار مشخص سازمانی و نهادینه نبودن مفهوم “بهرهوری” در درون ساختار، کهنگی ساختار و نیاز به مهندس مجدد آن یا نتیجه محور بودن نظام اداری بجای فرایند محوری آن، کمبود آموزشهای مناسب و بروز در زمینه نظام بهرهوری، نداشتن چشمانداز دور برد در مدیریت، روشن نبودن مأموریتهای سازمان، فقدان نظارت و ارزشیابی نظاممند، نهادینه نشدن نظام بازخورد در سازمانها و شرکتها و مؤسسات تولیدی، خدماتی، اداری، ویژگیهای نظامهای بروکراسی، کمبود اخلاقیت کاری در کارکنان، کمرنگ شدن نظام مشارکت کارکنان در درون سازمان، کیفی نبودن نظام مدیریت و دهها دلیل دیگر همه و همه “بهرهوری” را به صورت معلولی بیگناه و مظلوم درآورده است.
قیمت: 6,500 تومان
چکیده
در این مقاله، بر اساس تئوری هزینه مبادله و از دیدگاه مشتری، به بررسی ارتباط بین رفتار اخلاقی فروش یک فروشنده، مزایای ادراک شده مشتری از اعتماد، و رضایت مشتری می پردازد تا بدین وسیله مشخص سازدمشتری به چه کسی وفادار است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با در نظر گرفتن هزینه مبادله، مزایای اعتماد مشتری که از رفتار فروش اخلاقی فروشنده ادراک شده عاملی حیاتی است که رضایت مشتری و وفاداری او را تحت تأثیر قرار می دهد. رضایت مشتری نیز به طور قابل توجهی بر روی وفاداری او به فروشنده تأثیر مستقیم دارد، اما دارای اثر مستقیم قابل توجهی بر وفاداری اش به شرکت نیست یافته ها نشان می دهند که فروشنده نقشی کلیدی در حفظ وفاداری مشتری به شرکت ایفا می کند.
کلیدواژه ها: رفتار فروش اخلاقی، مزیت اعتماد، رضایت مشتری، وفاداری مشتری
مقدمه
در محیط رقابتی امروز، یکی از مهمترین اهدافی که بازاریابان خدماتی می بایست در جهت دستیابی به آن تلاش کنند، به دست آوردن، حفظ و بالا بردن سهم بازار فعلی شان و در مرتبهبالاتر، حفظ وفاداری مشتریان به منظور ایجاد مزیت رقابتی پایدار از طریق تلاش های بازاریابی است. بنابراین از لحاظ مدیریتبازاریابی، اطمینان از وفاداری مشتری و کسب سود حاصل از افزایش عمر مشتری بسیار حائز اهمیت است. به خصوص در حوزه خدمات، وفاداری مشتری به عنوان یکی از مهم ترین فاکتورها در عملیات کسب و کار شناخته می شود.
در خدمات، مبادلات عموماً از طریق تعامل بین مشتری و فروشنده انجام شده، و در نتیجه فروشنده به عنوان یک کانال اصلی برای برقراری ارتباط با مشتریان در نظر گرفته می شود. با این حال، چنین رابطه ای ممکن است توسط رفتارهای نادرست و غیرقابل اعتماد فروشنده تخریب گردد (کلی و اسکین، 1992). رفتار فروش غیراخلاقی ممکن است رضایت مشتری و اعتماد وی را دچار آسیب کند. نارضایتی و بی اعتمادی مشتریان را وادار می کند دست به اقداماتی برای محافظت از خود بزنند و وفاداری مشتری از دست خواهد رفت. مطالعات قبلی در این زمینه، عمدتاً روی ادراکات سرپرست فروش از رفتار فروش اخلاقی فروشنده در شرکت متمرکز شده است (به عنوان مثال، رمزی و همکاران. استروت، 2002). در مقابل، از دیدگاه مشتری، درک فروش اخلاقی فروشنده برای مشتریان دارای اهمیت است، اینکه قصدشان از حفظ ارتباط با فروشنده چیست و چه نوع رفتار خریدی را به دنبال خواهد داشت. شرکتهای خدمات هنوز تا رسیدن به توسعه و درک این موضوع راه دارند. تعداد کمی مطالعات مرتبط با این وجود دارد.
خلاصه
چکیده
این مقاله شرح می دهد که چگونه فعالیت های منابع انسانی مورد نظر با سنجش عملکرد و پاداش می تواند در ارتباط با سوء رفتار کارکنان باشد. بر مبنای چشم انداز انتخاب منطقی تا رفتار اخلاقی، انواع مختلفی از پیکره بندی های منابع انسانی احتمالا به افزایش هزینه های پیش بینی شده و منافع سوء رفتار کارکنان منجر می گردد. این مقاله به پیوند پیکره بندی منابع انسانی خاص با با هزینه های چیش بینی شده و سوء رفتار کارکنان می پردازد. در نهایت، این مقاله با پیشنهاداتی به نتیجه گیری ختم می شود که به منظور پیشرفت عملکرد شغلی موثر و به حداقل رساندن مشکلات سوء رفتار کارکنان طراحی شده است.
تضویق عملکرد، سنجش، اخلاق، سوء رفتار کارکنان
مقدمه
گستره مواد پروفایل (شرح) بالا از رفتار جنایی و سوءرفتار تجارت های آمریکایی، اروپایی و آسیایی هم عصر در تحقیقات آکادمیک و نشریه های متداول بسیار مورد توجه بوده است. محکومیت های دادگاهی مدیران اجرایی شرکت کننده در رفتارهای جنایی که در شرکت هایی از قبیل Enron, Adelphia, Parmalat, and Samsung کار می کردند تاثیر اجتماعی گسترده ای در رابطه با شکست یا تنزل این شرکت ها داشتند. موارد جدیدتر در ناکامی های مالی از قبیل AIG and Merrill Lynch حاکی از این است که سوءرفتار ظاهرا یک مسئله زمانی است. سوء رفتار ممکن است تاثیر معکوسی بر روی سهامداران از قیبل کارمندان، طلبکارها و مشتری ها داشته باشد. موضوع سوءرفتار در شرکت ها منجر به این سوال می شود: ' چرا کارمندان درگیر سوءرفتار می شوند؟ مدیری که درگیر سوءرفتار است یک مرد سفید میان پوست میان سالی است که در بین افرادی قرار می گیرد که دست به رفتار غبر قانونی می زند. علاوه براین عمل علی رغم سیستم های کنترل از قبیل کدهای اخلاقی و شعار هایی برای گزارش های عملکردهای نامناسب، نظارت مدیریتی که تمایل دارند رفتار غیرقانونی را کاهش دهند، رو به افزایش است.